بسم رب الشهدا والصدیقین
شهید غلامعلی رزلانسری ...محل شهادت ...عملیات میمک ...
یکی از نامداران عملیات میمک وازسرداران مظلوم سپاه عضو اطلاعات عملیات و ازخط شکنان تیپ نبی اکرم(ص) کرمانشاه شهیدی که هفت شبانه روز با پای قطع شده بدون غذا و حتی کمک های اولیه پزشکی در محاصره بود تا اینکه اسمونی شد ....شب عملیات بود او را در نقطه ای دیدم فراموش نمی کنم ان لحظه دیدار را که رها از همه وابستگیهای دنیوی شده بود و نوری بهشتی از چهره اش متجلی بود... بعد از شروع عملیات با شهید رزلانسری و چندنفر از بچه ها به عمق جبهه دشمن نفوذ کردیم که با مواضع خمپاره ای دشمن درگیر شدیم چون زیاد جلو رفته بودیم و دشمن نیز مارو دیده بود تصمیم به برگشت گرفتیم موقع برگشت بود که پای راست شهید رزلانسری روی مین رفت همراه شهید محسن شفیعی غلامعلی رو به دوش گرفتیم و به رودخانه رسیدیم شهید محسن شفیعی پایش روی یه چاشنی رفت و چند نفر از بچه ها اسمونی شدند وبا بدن هایی تکه تکه شده به ندای هل من ناصر مولاشون لبیک گفتند و ... دشمن که در این موقع مارو محاصره کرده بود حلقه محاصره رو تنگ تر می کرد ولی تو این لحظات سنگین درگیری یه گوله توپ بین عراقی ها خورد و حلقه محاصره شکسته شد با قرارگاه درتماس بودیم که گفتند بیایید و نیرو ببرید که مجروحین و شهدا رو عقب بکشید ...با مشورت با شهید رزلانسری تصمیم گرفتیم چند نفری به عقب برگردیم ...(راستی عراقی ها تمام مواضعی را که بچه ها ازاد کرده بودند با یه تک باز پس گرفته بودند )...
به هرحال منو حاج حمید و حاج توکل و بیسیم چی از شهید رزلانسری و بقیه بچه ها جدا شدیم و به قرار گاه برگشتیم ... هرشب با بچه ها تا نزدیکیهای نیزار می رفتیم ولی اتش سنگین دشمن مانع رسیدن مابه بچه ها می شد عزیزان پنج روز به همین منوال گذشت نه کسی می تونست خودش رو به بچه هابرسونه نه اونامی تونستند عقب بکشند تا اینکه شهید غلام رزلانسری با بیسم تماس گرفت گفت هر کاری می تونید انجام دهید بچه هایی که سالم هستند به اتش می زنند تا انشالله به قرارگاه برسند ما هم منتظر شما می مونیم ...بچه ها به دل اتش زدند که چند تایی شهید شدند و چند تایی هم موفق به عبور شدند ... عزیزان هفت شبانه روز گذشت تا اینکه عراقی ها منطقه نیزار را گرفتند و به گفته شاهد عینی(محمدموسیوند) عراقی ها هر کسی رو که توان راه رفتن داشت رو با خوشون بردند و هر کس هم که .... با تیر خلاص ....شهید غلام رزلانسری که هفت شبانه روز از قطع پای راستش گذشته بود این مدت بدون غذا و ... دیگر رمقی نداشت ... یکی از دشمنان بعثی با گلوله خلاصی که به قلب این سردار سپاه اسلام زد انتظار چندین ساله را پایان داد واین عاشق سینه سوخته اهل بیت با تنی مجروح و غرق خون به دیار ....
روحت شاد یادت گرامی .
شادی ارواح طیبه شهدا این سردار مظلوم و عاشق سپاه اسلام و پدر من حقیر سه تا صلوات حیدری بفرستید
اللهم صل علی محمد وال محمد وعجل فرجهم ...
شهید غلامعلی جانم سلام من رو به بابام عمو احمد شهیدخسرو برسون بگو دارم کم میارم با معرفت ها .......